کانال تلگرام ما لطفا عضو شوید http://telegram.me/AJHDGchannel
تا بدانند سرنوشتش را
در چه مایه
بر چه پایه باید نهاد
تصمیم گرفت خاطرات گذشتهاش را بنگارد
و به خدمت سرنوشت سازانش بگمارد...
عجبا دید که در کلبهٔ نگون بختش
حتی برای نمونه
یک مداد هم ندارد
از انبار یک تاجر لوازم التحریر
شبانه، یک میلیون مداد به سرقت برد
و تمامی یک میلیون مداد را تراشید
چرا که میخواست خاطرات گذشته را
بلاوقفه، بنگارد...
چرا که نمیخواست خاطرات گذشته را
ناتمام، بگذارد...
غرق در دریای پرواز تفکراتی فاقد فرودگاه
با سرکشیدن جرعه شرابی از آه
آغاز به نوشتن کرد...
"خاطرات گذشته" اش در یک جمله پایان یافت
و آن جمله این بود
تمامی عمرم را، تراشیدن مدادها به هدر دادند...
و سرنوشت سازان....
سرنوشت او را
با مایه گرفتن از سرگذشت او
بر پایه "هدر" نهادند...
نظرات شما عزیزان:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 840
بازدید ماه : 899
بازدید کل : 87490
تعداد مطالب : 598
تعداد نظرات : 14
تعداد آنلاین : 1
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
<-PollItems->
|
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |