کانال تلگرام ما لطفا عضو شوید http://telegram.me/AJHDGchannel
به من از روزهاي كوتاه ، شباي سرد زمستون
زوزه ی سگ هاي ويلون ، شب خلوت خيابون
زير سقفاي شكسته ، رگ تند باد و بارون
گنجه هاي پر ز هيچی ، حسرت يه لقمه ی نون
بگو بگو با هميم ، ولي از دوريت نگو
منو نترسون
منو نترسون
به من از سرفه ی برگا ، سينه ی زخمي پاييز
ترس گنجشكاي عاشق ، از مترسك هاي جاليز
سر موندن و نرفتن ، بوته با گلاش گلاويز
پٍُر پَرهاي شكسته ست ، قفساي زرد پاييز
بگو بگو با هميم ، ولي از دوريت نگو
منو نترسون
منو نترسون
به من از دستاي تب دار ، لباي تناسه بسته
روی ريگ داغ دويدن ، با پای زخمی و خسته
ديدن مردي كه زير سايه ی خودش نشسته
با همه آوارگي هاش ، دل به موندن تو بسته
بگو بگو با هميم ، ولي از دوريت نگو
منو نترسون
منو نترسون
كسي كه مي پندارد
تمام ميوه ها زماني مي رسند
كه توت فرنگي از انگور هيچ نمي داند
نظرات شما عزیزان:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 7
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 947
بازدید کل : 87538
تعداد مطالب : 598
تعداد نظرات : 14
تعداد آنلاین : 1
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
<-PollItems-> |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |