ساعت فلش

هر آفریده ای نشانه ی خداوند است

اما هیچ آفریده ای نشان دهنده او نیست

بهتر است برای چیزی که هستی مورد نفرت باشی

تا اینکه برای چیزی که نیستی محبوب باشی

چقدر خوب شد که زمستان امسال برف نبارید . . .
هنوز هم آخرین برف زندگی ام را

با تو قدم زده ام . .

دنیامو کوچیک کردم آنقدر کوچیک ک خودمم توش جا نمیشم

سکـــــــــــــــــــوت کردم که غــــــــــــــــــــرورم نشکند... غرورم نشکست...! دلم نابـــــــــــــــــــــــــــــــــــــود شد...........!!!

هر شب همین بساط است ... چای و سکوت و یک فیلم

دلم یه زندگی بی دردسر میخواهد ... یه شبِ آروم... دلم یه خواب بی پایان میخواهد .

سوختم ولی هیچکس نفهمید چرا !!

انقد اذیت نکنید منو , خدا رو خوش نمیاد مرده رو مورد ازار قرار دادن

دوست دارم یکبار میان قدم زدن های هر روزم زمین بخورم و زخمی ببینم ... خسته ام از زخم هایی که دیده نمیشوند , فقط حس میشوند , درد میشوند ...

رفیق ... ماندگار باش , نه یادگار .

مثل دیوونه ها گیجم ... همش بیهوده میخندم.

اوضاع روحیم جالب نی اصلا ولی دائم میخندم .

کجایی ببینی بی تو پُرِ دردم پُرِ غصه ..

بجز اون ب هیچی عادت نکردم , از همه گذشتم , همه ترکم کردن , کسی درک نکرد...

دوست داشتن بعضی آدمها
مثل اشتباه بستن دکمه های پیراهن است،
تا به آخرش نرسی نمی فهمی که از همان اول اشتباه کرده ای!

نه مرگ ، بی نفس ماندن است

و نه زندگی ، تمامی نفس گرفتن

بلکه زندگی ، یافتن عشق در دیگریست

تا عمر را به یادش صرف کنی…

عشق من ،منو صدا کن ، منو از خودم رها کن

تو اجاق مرده دل ، آتشی تازه بپا کن ، تو منو از نو بنا کن

عشق من ،منو صدا کن ، قصمو بی انتها کن

روبروت آئینه بگذار، ابدیتی بنا کن ، عشق من ،منو صدا کن

قصهء نگفته ام من، تو بیا روایتم کن ،

عشق من، مرمتم کن ، از عذابم راحتم کن

ای صدای تو نهایت ، راهی نهایتم کن

عشق من ،منو صدا کن ، تو منو از نو بنا کن ، رهسپار قصه ها کن

تو به خاکستر نگاه کن ، آتشی تازه بپا کن ، ای بهارم انتظارم

من زمین بی بهارم ، شوره زار انتظارم ، شوره زارم انتظارم

چهرهء شکسته دارم ، روح و جسم خسته دارم

بدر ویرانهء دل بغض قفل بسته دارم

عشق من ،منو صدا کن ، منو از خودم رها کن

تو اجاق ماندهء دل ، آتشی تازه بپا کن ، تو منو از نو بنا کن

عشق من ،منو صدا کن ، قصمو بی انتها کن

روبروت آئینه بگذار، ابدیتی بنا کن ، عشق من ،منو صدا کن

از تمام زمین یک خیابان را…

و از تمام تو…

یک دست که قفل شود در دست من…

غفلت کردم

لحظه ای

دلـــــــــــــــــــم جایی گیر کرد و

تمام زندگی ام نخ کش شد